Lay down your head and I'll sing you a lullaby Back to the years of loo-li lai-lay And I'll sing you to sleep and I'll sing you tomorrow Bless you with love for the road that you go
May you sail far to the far fields of fortune With diamonds and pearls at your head and your feet And may you need never to banish misfortune May you find kindness in all that you meet
May there always be angels to watch over you To guide you each step of the way To guard you and keep you safe from all harm Loo-li, loo-li, lai-lay
May you bring love and may you bring happiness Be loved in return to the end of your days Now fall off to sleep, I'm not meaning to keep you I'll just sit for a while and sing loo-li, lai-lay
May there always be angels to watch over you To guide you each step of the way To guard you and keep you safe from all harm Loo-li, loo-li, lai-lay
در سال 2005 دستاندرکاران بخش آموزش استثنایی مؤسسات امام موسی صدر به این نتیجه رسیدند که برخی از قطعههای موسیقی میتواند ابزاری برای آموزش و تنظیم حرکات و کنترل اندام در دانشآموزان استثنایی باشد. از اینرو، مقرر شد که اعضای کادر آموزشی مؤسسه، با چگونگیِ به کارگیری موسیقی به عنوان ابزار آموزشی آشنا شوند. تعداد علاقهمندان به این شیوه، در میان پسران و دختران دانشآموز دیگر بخشها هم بهسرعت افزایش یافت و تمامی مدارس زیر مجموعه مؤسسات امام صدر را در بر گرفت.
در سال 2016 گروه کر مؤسسات امام موسی صدر به مناسبت میلاد حضرت مسیح (ع) چند سرود و دعای مذهبی را در جشن کلیسای مارالیاس قنطاری بیروت همخوانی کردند.
دو نفر یکی فریسی و دیگری
باجگیر به هیکل رفتند تا عبادتکنند * آن
فریسی ایستاده بدینطور با خود دعا کرد که «خدایا تورا شکر میکنم که مثل
سایر مردم حریص و ظالم و زناکار نیستم و نه مثل این باج * هر هفته دو مرتبه روزه میدارم
و از آنچهپیدا میکنم
ده یک میدهم.» * اما آن باجگیر دور ایستادهنخواست چشمان خود را به سوی آسمان بلند کند بلکه به سینهخود زده گفت «: خدایا بر منِ گنهکار ترحم
فرما!» * به شما می گویم که این شخص عادل کرده شده به خانه خود رفت،
بهخلاف آن دیگر. زیرا هرکه
خود را برافرازد پست گردد و هرکسخویشتن را
فروتن سازد سرفرازی یابد. (لوقا 14:18-10)
روز سوم سرماخوردگی اینقدر بی حالم که فقط دوست دارم بخوابم. مامان بنده خدا رو هم انداختم تو زحمت و امروز از کارهایی که بیرون از خونه داشت باز موند. به خودم میگم دختر چی میشد یه خورده بیشتر از خودت مراقبت می کردی، اما کار از کار گذشته..... نزدیکای ظهر پیام مراسم اختتامیه "پایتختی جوانان جهان اسلام" رو می بینم و بیخبر از همه جا میگم ما که تو افتتاحیه نبودیم بگذار برم لااقل اختتامیه رو ببینم. شبیه هزار تا همایش دیگه به نظرم میاد که چون از تو خونه موندن خسته شدم و زمانش هم خوبه تصمیم می گیرم برم. :) حالا نگو شیراز ما یکساله پایتخت بوده ..... انصافا من که تغییر محسوسی تو این یه سال ندیدم .... شاید بیشترین تاثیرش رو صنعت گردشگری بوده، شایدم نه..... اما حیف هست که ما در همین حد هم نسبت به دور و برمون حساس نباشیم و در مورد اتفاق های شهر ندونیم. از کم و کسرها با خبرم. از گرفتاری و فشار زندگی تک تک ماها با این وجود فکر می کنم دست وبال ما هم کاملا بسته نیست. شاید تو این دوره می تونستیم لااقل کاری یا کمکی برای فهم خودمون یا بیشتر آشنا شدن با سایر فرهنگ ها در حوزه دینی خودمون داشته باشیم. لااقلش این بود که من فهمیدم الان مفهمومی به نام "پایتختی جوانان جهان اسلام" وجود داره و اینکه پایتخت دو هزار و هجده جهان اسلام قدس هست.
موقع های سرماخوردگی بی حوصله می شم و دلم می خواد پناه ببرم به گرما، تنهایی و یه فیلم قشنگ. مامان بابا هم این موقع ها میشن پرستار یه آدم خسته و بهش اجازه میدن که توی دنیای خودش با مریضی دست و پنجه نرم کنه . "پرسه در حوالی من"، با اینکه قبل از دیدن، چیز زیادی ازش نمی دونستم اما از اون فیلمایی بود که من رو سحر و جادو می کنه. باهاش خوشحال شدم و اندوهگین. خوشحال از دید غزاله سلطانی عزیز به یک زن مجرد، زنی که از دید من محکمه، مستقله، عاقله و احساس خودش رو هم داره. و افسوس برای آنچه واقعیت جامعه ماست. برای تمام سایه ها و عسل ها. چه انتخاب اسم هوشمندانه ای،سایه که انگار، سایه تمام دختران مجرد سرزمین من هست نه یه شخصیت ترسناک داره و نه فمنیست، انتخاب کرده که در عین مجردی خوب زندگی کنه اگر چه سخته، اگر چه دلش برای داشتن بچه پر میزنه............. و عسل که نماینده طیفی از زن های زاغه نشین بی سرپرست یا بد سرپرست ماست، بیشتر از دیدن اوضاش بغض گلوت رو می گیره تا اینکه فکر کنی چقدر ازش متنفری.............. در هر حال جامعه داره به سمتی میره که برای زن ها چه مجرد باشن و چه متاهل ارزش قائل شه، میدونم که شاید سالها و سالها این روند طول بکشه اما من امیدوارم ...................